حسین ارام جانم

  • خانه 

داستانی آموزنده

21 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

کارت بانکیم روبه فروشنده دادم وباخیال راحت منتظر شدم تاکارت بکشداما درکمال تعجب دستگاه پیام داد موجودی کافی نمی باشد امکان نداشت خودم می دونستم سه برابرخریدی که کردم درکارتم پول دارم با بی حوصلگی ازفروشنده خواستم تادوباره کارت بکشد واین بارپیام آمدرمزنامعتبراست وفروشنده بابی حوصلگی گفت:لطفانقدپرداخت کنید فکرکنم کارتتون روپیش موبایلتون گذاشتید کلا سوخته…

درراه برگشت به خانه مرتب جمله فروشنده درسرم صدامی کرد پول نقدهمراهتون هست؟

خدایا مادرکارت اعمالمان کارهای زیادی داریم که به امیدآنهاهستیم مثلا عبادتهایی که کردیم دستگیری ها انفاق هایی که کردیم…

نکنددرروز حساب و کتاب بگویندموجودی کافی نیست!..

مامتعجبانه بگوئیم مگر می شود؟؟

این همه اعمالی که فکر می کردیم نیک هستندوانجام دادیم چه شد؟؟

وبگوینداعمالتان درکنارچیزهایی قراردادیدوکلا سوخت!!…

کنارغیبت ،کنارحسد،کنار دنیادوستی،کنارریا،کنترلی اعتمادی به خدا……

نکندبگویند نقدباخودت چه آوردی و دستمان خالی باشد!!….

خدایا به تو پناه میبریم….. 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

حسین ارام جانم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس