حسین ارام جانم

  • خانه 

زیباترین آرایش

10 بهمن 1396 توسط آذر مير حسني

​از دختر جوانی پرسیدند:

???
 از چه نوع آرایشی استفاده می کنی ؟

گفت: اینها را به کار می برم :

برای لبانم………….راستگویی

برای صدایم …………..ذکر خدا 

برای چشمانم ………چشم پوشی از حرامات 

برای دستانم ………….کمک و یاری به مستمندان 

برای پاهایم …………..ایستادن برای نماز 

برای قامتم………سجده بردن برای خدا

برای قلبم……….حب خدا.

??????????

 نظر دهید »

استغفار

01 دی 1396 توسط آذر مير حسني

​▫️ زیاد استغفار کنید▫️
 روایت دارد کسی که زیاد استغفار کند، استغفاره زیاد چهار خاصیت دارد:
❶ اول «جَعَلَ اللهُ لَهُ مِن کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ فَرَجاً» انسان گاهی بیخودی غصه اش می شود. هرچه هم که فکر مےکند که چه شده که من گرفته ام خیلی ناراحتم نمےفهمد.

 در این حال تسبیح را بردار و صد بار استغفار کن، حالت جا مےآید، من امتحان کردم گاهی غم و غصه انسان را می گیرد، نگو یک شیعه ای در کربلا یا در نجف یا بغداد یا در فلسطین یا در هر جایی از دنیا، از دنیا رفته است و من به این خاطر ناراحتم، در روایت هم دارد کہ اگر فقط در شرق عالم یک مومنی از دنیا برود در غرب عالم یک مومنے دیگر محزون مےشود.
❷ دوم «وَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ امْناٰ» مےگویند زلزله می آید، آمریکا می آید، اینها همه اش حرف است. استغفار کن. وقتی کہ بمب مےآمد من در خانہ استغفار مےکردم بمب آمد و به امام زاده یحیۍٰ اصابت کرد، قوطی زردچوبه ی منزل ریخت، اما ما هیچ طوریمان نشد.
❸ سوم «وَ مِنْ کُلِّ ضیقٍ مَخرَجاً» سفته هایت عقب افتاده، صاحبخانه جوابت کرده، استغفار که بکنۍ، راحت مےشوی.

به بنده خدایی چک هایش عقب افتاده بود شب غصه اش شده بود که چه کار کند، نصف شب از خواب بیدار شد به در خانه خدا رفت از خدا گفت: خدایا آبروی من در بازار در خطر است. خودت کارم را درست کن

صبح دم در حجره رفت، یک نفر از رفقا آمد و همان مقدار پول را به او داد و گفت: من این پول را پیش تو امانت می گذارم اگر لازمش داشتی خرج کن هر وقت خواستم چند روز جلوتر به تو تلفن مےزنم.
❹ چهارم «وَ یَرزَقَهُ اللهُ مِنْ حَیْثُ لٰا یَحْتَسِبُ» از جایی که گمان ندارید پول بہ شما مےرسد، پس اگر رزق مےخواهید استغفار ڪنید. رزق هم همش پول و پله نیست رزق معنوے مهمتر است.

شما استغفار می کنید و امشب می خواهید به مشهد بروید، تنها هم هستید، یڪ همسفر خوب کنار شما می نشیند. این رزق است. یک عالم یا انسان متدین بازارے کنار شما مےنشیند. این رزق است. زن خوب رزق است. عروس خوب رزق است. داماد خوب رزق است. همسایه خوب رزق است. دوست خوب رزق است.
✅ ما خیال می کنیم که رزق یعنی پول، استغفار ڪه مےکنی ، داماد خوب گیرت  می آید. استغفار کنے، همسایه خوب نصیبت می شود، مسجد خوب گیرت می آید، خانه ات جایے می رود که کنار خانه ات یک مسجد خوب است.
“بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)”

 نظر دهید »

نماز

01 دی 1396 توسط آذر مير حسني

​نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت:

سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید ازشما می‌خواهم!

قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم،

قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد

وقفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. 

شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!
?شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.

?منبع:نشان از بی نشانها

 نظر دهید »

یامهدی(عج)

01 دی 1396 توسط آذر مير حسني

​
تا شهر به خود لرزید …
همه مردم ، دعای ایمنی از زلزله را برای هم میفرستادند…
چقدر مهم است !! 

جان ها در خطر !!!

اموال در خطر !!! 

همه حدیث و دعا… 

همه ان ‌الله یمسک …
بی دین و مؤمن ، با حجاب و بی حجاب ، همه ترسیدند ..
شما صاحب زمینی ، چقدر غریبی آقاجان !!
همه از هم خبر میگرفتند و …
???
همه از شما بی خبر…
بغض راه گلو را میبندد که ای پسر طه ، گل نرگس ، میوه دل زهرا سلام الله عليها  .. به یک لرزه ! همه دعا میخوانند ، حدیث ، روایت ، آیه قرآن !! این یعنی همه میدانند 

همه خوب میدانند حقیقت چیست و هر روز قلب شما را میشکنند ???

دگر کسی نمیگوید که باید مستقیما از خدا خواست !! دگر کسی نمیگوید خرافات !! بازار شبهه سازان فعلا تعطیل است !! 

ای امان از مردمی که از لرزش زمین میترسند ولی از لرزش قلب قطب عالم امکان هرگز !!!
اینها همه هیچ ….
چه کسی قبل از بچه هایش ، قبل از پدر و مادر ، قبل از دوست و فامیل نگران شما بوده ؟؟؟
حقمان است ! بگذار یک شب در خیابان باشیم ، بگذار بفهمیم که قیامت ترسناک است ، بفهمیم که آن روز ، یوم ندعو کل أناس بإمامهم یعنی چی .. بفهمیم با بی کسی حاصلی نیست .. بفهمیم که امنیت در سایه لطف شماست که معنا دارد…
آقا جان …
ای قرار زمین…
بیا که بدون شما زمین قراری ندارد??
اللهم عجل لولیک الغريب الفرج

 نظر دهید »

مطلب زیبا

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​

إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِم. 11 رعد
خداوند سرنوشت هیچ قوم ( و ملّتی ) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند
گاهی اندیشه و باورهای 

خود را مزه مزه کنیم، 

شاید لازم باشد آنها را 

تغییر داده و به روز نماییم

اگر تغییر نكنیم ، حذف می شویم .

 برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم .کليدهای اين تغيير عبارتند از :
کلید اول: خواستن

كلید دوم: خالی كردن ذهن از تعصب ها
كلید سوم: باور مثبت نسبت به خود
كلید چهارم: عمل کردن
به یاد داشته باشیم كه عظمت زندگی تنها به دانستن نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.
از همین امروز شروع کنیم 

?? 

????

??????

 نظر دهید »

تلنگرانه

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​مشاور یه لیوان آب برداشت و ریخت رو زمین وقتی ریخت به خانم و آقا دوتا ابر اسفنجی داد تا آب ریخته شده رو از رو زمین جمع کنن و تو لیوان بریزند زن و شوهر متعجبانه این کارو کردن و بعد نشستن 

مشاور گفت خوب لیوان رو بگذارید رو میز و کمی صبر کنید بعد از کمی سکوت مشاور گفت ببینید: 

1- شما همه آب ریخته شده رو نتونستین جمع کنین 

2- آب کمی هم که با اسفنج جمع کردین گل آلود شد البته الان بعد مدتی کمی ته نشین شد اما زلالی قبلو نداره ‏ 

3- با هر بار که کمترین تکانی لیوان میخوره آب دوباره گل آلود میشه و باز باید صبر کنین که ته نشین بشه 

4- آیا میشه به نبودن میکروب توی این آب اطمینان داشت؟ 

این دقیقا زندگی ما آدمهاست گاهی با یه رفتار شتاب زده و غیر منطقی و عجولانه یه تصمیم اشتباه میگیریم مثل اون آب میشه که ریخته ، اما بعد سعی میکنیم جمعش کنیم و اون تصمیم اشتباه رو حل، اما خیلی زمان میبره تا آب گل آلود جمع شده از رو زمین زلال بشه یعنی زمان میبره تا اون رفتار بد رو فراموش کنیم، لیوان مثل قبل آب نداره کمترشده یعنی ظرفیت قبلو نداریم چون یکبار از ظرفیتمون کم شده و با کمترین تکونی دوباره آب گل آلود میشه و اینبار خیلی زمان میبره که دوباره آب زلال بشه یعنی دوباره بتونیم همو تحمل کنیم. ‏ 

پس سعی کنیم زود و شتاب زده تصمیم نگیریم شاید دیگه فرصت نباشه آب ریخته شده را جمع کنیم. سعی کنیم حرفهایی که زندگیمونو گل آلود میکنه نزنیم سعی کنیم زندگی رو مثل شستن لیوان و پر کردن آب تمیز وزلال همیشه تمیز و با نشاط نگه داریم اینو بدونین هیچ وقت حریم همو نشکنیم و رومون بهم باز نشه هروقت از هم دلخوریم مدتی صبر کنیم بعد آروم شدن از هم گلایه کنیم. مواظب لیوان پر از آب زندگیتون باشید.

 نظر دهید »

ازکجابفهمیم نمازمان قبول شده؟

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​

 ?ما دو نوع نماز داریم:
1⃣ یکی نماز ملفوظ است. یعنی نمازی ڪه انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.
2⃣دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی ڪه انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود :

“ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر “
?راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که؛
?اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نماز مقبول است،
?اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است.
?وگرنه نمازی که بعدش گناه انجام شود،فقط نماز ملفوظ است..

 

 نظر دهید »

داستان پندآموز

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​?
? روزی جوانی نزد پدرش آمد و گفت: دختری را دیده ام و میخواهم با او ازدواج کنم من شیفته زیبایی و جذابیت این دختر و جادوی چشمانش شده ام، پدر با خوشحالی گفت این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟

پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و 

به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست و تو نمیتوانی خوشبختش کنی، او را باید مردی مثل او تکیه کند،
? پسر حیرت زده جواب داد، امکان ندارد پدر کسی که با این دختر ازدواج میکند من هستم نه شما!!

پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به قاضی کشید ماجرا را برای قاضی تعریف کردند.

 قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با کدامیک از این دو ازدواج کند

قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند
? وزیر با دیدن دختر گفت او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت این دختر فقط با من ازدواج میکند!!

بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت راه حل مسئله نزد من است، 

من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید اولین کسی که بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد!!
? و بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پدر؛ پسر؛قاضی ؛ وزیر و امیر بدنبال او،ناگهان هرپنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند.

دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!! 
✅من دنیا هستم!! 

من کسی هستم که اغلب مردم بدنبالم میدوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند.

 و در راه رسیدن به من از دینشان، معرفت و انسانیت شان غافل میشوند.

 و حرص طمع انها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالی که هرگز به من نمیرسند!!!!!
‌‌

 نظر دهید »

تلنگرانه

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​??

?

○لپ تاپـ?ـم رو روشن کردم و افتادم توی کوچه پس کوچه های اینترنت.

چندتاکوچه روکه دورزدم،یهو دیدم آژیرآنتی ویروس ?به صدادراومد،فهمیدم 

ویروس گرفته.?

○سریع ویروس رواز بین بردم تابه سیستمم،آسیبی نرسونه ?…

کارم که تموم شد به حال خودم خندیدم.

البته ازاون خنده ها

“خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است"!

باخودم گفتم: کاش اینقدر که هوای لپ تاپت رو داری،هوای خودتم داشتی?..

کاش وقتی گناه میکردی و آژیر دلت داد میزدکه:خطر..خطر..⚠️

دلم به حال خودم سوخت…!!

○تازه فهمیدم خیلی وقته گناهها، آنتی ویروس دلم رو هم خفه? کردند..!

نمی دونم چی بگم…!!؟

اما خوش به حال اونایی که آنتی ویروس دلشون اورجیناله وهر روز با وصل شدن به خدا آپدیـ↻ـتش میکنن.

○خوش به حال اونایی که هر شب خودشون روچک? می کنن واگر گناهی ناخواسته وارددلشون شده با آنتی ویروس استغفـ?ـار نابودش میکنن…

○امروز،آنتی ویروس لپ تاپم بهم درس بزرگی داد:یه آنتی ویروس جدید خریدم به نام? “استغفار “

ازته دل ?گفتم:

“استغفرالله ربی و اتوب الیه..    

?❣?

 نظر دهید »

نتیجه توهین به علما

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​
?
?مرحوم استاد علامه شعرانی می فرمود: اگر بنا باشد که عالم از جاهل خوف داشته باشد باید امساک فیض کند، که اگر من بگویم حق این است، چهار نفر یا بیشتر پیدا شوند و بگویند تو اشتباه کردی.اگر این ترس باشد باید درِ علم را بست و این خیلی بد است.
?فرمایشی هم داشتند و این مهم است، که اگر کسی به بزرگان دین حسّ بدبینی و جسارت داشته باشد،اولین جایزه ای که به او داده می شود این است که از عوائد و فوائد وجودی او، و برکات و علم او محروم می شود.اهانت و جسارت و بدبینی اولین جایزه اش این است که محروم شود.انسان از کمال بریده چگونه است و مثل انگشت دست که از دست جدا شود، میته می شود.
غرض از این جهت خوف باید داشت و از این بدتر، قرب به جهّال که جهال به به بگویند.
___________________

 نظر دهید »

سالک حقیقی

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​هو
?سالک حقیقت را سزاوار است که به اباطیل اشتغال نیافته و از هرچه مانع رشد و کمال عقلی اوست سرباز زند ، بلکه اشتغال به مباحات را نیز کاسته و لغو را ترک گوید و در پی آنچه که نفع دینی برای او ندارد نباشد.
?به عنوان مثال وقت خود را در شبانه روز به دیدن تلویزیون و برنامه های مختلف آن و خواندن اقسام گوناگون روزنامه های سیاسی و غیرسیاسی و حکایات و قصصی که مشتمل بر عبرت و موعظه نیست ، صرف نکند

خصوصا شب را دریابد و مراقب باشد که بهترین ساعات تفکر و خلوت خود را با دیدن مثل تلویزیون از دست ندهد ، مگر آنکه این آلات هم باعث تعالی روح انسانی شود.

 نظر دهید »

حدیث

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​?امام علی(ع):

چونان كسى مباش كه…

مردم را سرزنش و عيبجويى مى كند، اما با نفس خويش مدارا میکند.

 نظر دهید »

بهترین هدیه ها

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​?
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﭘﺪﺭ ﻋﺰﺕ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮسے ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎنے ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #همسر ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﻃﻔﻞ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻓﺎ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﻤﺪﺭﺩﯼ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﻣﺮﺩﻩ ﺩﻋﺎ ﺍﺳﺖ.
? ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺮﺍﯼ #ﺁﺧﺮﺕ نیڪے ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺎ ﺍﻧﺲ ﺑﮕﯿﺮیم،
ﺑﻬﺘﺮﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ پروردگار آرزو میکنم.

 نظر دهید »

داستان آدم

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​?????????????

?✨گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
?به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟»

✨گفت: «عقل.»

پرسید: «جای تو کجاست؟»

✨گفت: «مغز.»
?از دومی پرسید: «تو کیستی؟»

✨گفت: «مهر.»

پرسید: «جای تو کجاست؟»

✨گفت: «دل.»
?از سومی پرسید: «تو کیستی؟»

✨گفت: «حیا.»

پرسید: «جایت کجاست؟»

✨گفت: «چشم.»
?سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»

✨جواب داد: «تکبر.»

پرسید: «محلت کجاست؟»

گفت: «مغز.»

✨گفت: «با عقل یک جایید؟»

گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.»
?از دومی پرسید: «تو کیستی؟»

جواب داد: «حسد.»

محلش را پرسید.

✨گفت: «دل.»

پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»

✨گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»
?از سومی پرسید: «کیستی؟»

گفت: « طمع »

پرسید: «مرکزت کجاست؟»

✨گفت: «چشم.»

گفت: «با حیا یک جا هستید؟»

✨گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»      

 

?اللهم عجل لولیک الفرج?

 نظر دهید »

حکمت خداوند

28 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

​مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه

 کرد و گفت:

ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.

اما مرد اصرار کرد.

سلیمان پرسید: کدام زبان؟

جواب داد: زبان گربه ها!

سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت.

روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.

یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!

دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،

آنگاه آن را میخوریم.

مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،

آنرا فروخت!

گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،

صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.

صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.

گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟

گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.

اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!

مرد شنید و به شدت برآشفت.

نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!

خواهش میکنم کاری بکن !

پیامبر پاسخ داد:

خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! 
حکمت این داستان :

خداوند الطاف مخفی دارد،

ما انسانها آن را درک نمی کنیم.

او بلا را از ما دور میکند ،

و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!

 نظر دهید »

دعای امام برعزاداران امام حسین(ع)

25 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

امام صادق(ع):براین دیدگان که ازروی مهرو محبت به ما اشک ازآنها جاری شده،وبراین دلهاکه در مصیبت مابی تاب  گشته و سوخته،وبر این فریادها که برای مظلومیت ما کشیده شده است رحمت آور.هیچ بنده ای نیست که روز قیامت محشورشود،مگرآنکه چشمانش گریان است غیرازگریه کنندگان برجدم حسین بن علی(ع)،درحالی محشور می شوند که چشمانی بازوروشن دارند‌.

 نظر دهید »

داستانی آموزنده

21 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

کارت بانکیم روبه فروشنده دادم وباخیال راحت منتظر شدم تاکارت بکشداما درکمال تعجب دستگاه پیام داد موجودی کافی نمی باشد امکان نداشت خودم می دونستم سه برابرخریدی که کردم درکارتم پول دارم با بی حوصلگی ازفروشنده خواستم تادوباره کارت بکشد واین بارپیام آمدرمزنامعتبراست وفروشنده بابی حوصلگی گفت:لطفانقدپرداخت کنید فکرکنم کارتتون روپیش موبایلتون گذاشتید کلا سوخته…

درراه برگشت به خانه مرتب جمله فروشنده درسرم صدامی کرد پول نقدهمراهتون هست؟

خدایا مادرکارت اعمالمان کارهای زیادی داریم که به امیدآنهاهستیم مثلا عبادتهایی که کردیم دستگیری ها انفاق هایی که کردیم…

نکنددرروز حساب و کتاب بگویندموجودی کافی نیست!..

مامتعجبانه بگوئیم مگر می شود؟؟

این همه اعمالی که فکر می کردیم نیک هستندوانجام دادیم چه شد؟؟

وبگوینداعمالتان درکنارچیزهایی قراردادیدوکلا سوخت!!…

کنارغیبت ،کنارحسد،کنار دنیادوستی،کنارریا،کنترلی اعتمادی به خدا……

نکندبگویند نقدباخودت چه آوردی و دستمان خالی باشد!!….

خدایا به تو پناه میبریم….. 

 نظر دهید »

ویژگی های منتظران در کلام امام صادق(ع):

21 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

هرکس خوشحال می شود دوست دارد که درشمارِ یاران حضرت مهدی (عج)باشد باید سه ویژگی داشته باشدمنتطربودن_ با ورع بودن_ اخلاق کریمانه بزرگوارانه داشتن.

 نظر دهید »

یا صاحب الزمان

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

تکان میخوری بگویاصاحب الزمان

می نشینی بگویاصاحب الزمان

برمیخیزی بگویاصاحب الزمان

صبح که از خواب بیدارمی شوی 

مودب بایست و صبحت راباسلام 

به امام زمانت شروع کن وبگوآقاجان 

دستم به دامنت خودت یاریم کن

شب که میخواهی بخوابی اول

دستت به سینه بگذاروبگوالسلام 

علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب.

شب و روزت رابه یادمحبوبت سر کن

که اگراینطورشدشیطان دیگردرزندگی 

توجایگاهی ندارد دیگر نمی خواهی گناهی

کنی دیگرتمام وقت بیمه امام زمانی 

امیرالمومنین(ع)فرمودند:که در حیرت 

دوران غیبت فقط کسانی بردین خود ثابت قدم 

می مانندکه بامولا وصاحب خودمانوس باشند‌.

 1 نظر

پیامبراکرم(ص):

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

 نظر دهید »

طرح خودسازی ترک غیبت

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

پیامبر(ص):اگردرمیان جمعی بودی وازکسی غیبت شداورایاری کن وآن جمع راازغیبت کردن بازداروازمیانشان برخیزوبرو.کنزالاعمال ص586

 نظر دهید »

رسول اکرم (ص):

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

همه چشم هاگریانند مگرسه چشم"چشمی که ازترس خدابگرید چشمی که ازآنچه خداوند حرام کرده بسته شود وچشمی که به خاطرخداشب رابیداربماند.                                                                 

 نظر دهید »

عیب پوشی

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

پیامبراکرم (ص):هرکه ازبرادر خودگناهی بداندوآن رابپوشاندخداونددرروزقیامت گناهان اورابپوشاند.المعجم الکبیرطبرانی ج19ص440

 نظر دهید »

خوش اخلاقی

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

پیامبراکرم(ص):بنده باخوش اخلاقی به مقام روزه گیرشب زنده دارمی رسد.(بحارالانوارج71

 

 

 

 نظر دهید »

سخن معصوم (ع)

20 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

امام علی(ع):هرکه مارادوست داردبایدبه کردار ماعمل کندوازپارسایی مددگیردچراکه آن بهترین مددکاردرامردنیاوآخرت است.

 نظر دهید »

نماز

11 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

امام علی(ع):کسی که نمازبه جااورد درحالی که عارف به حق ان باشدخداوند آن رامی آمرزد.(بحارالانوارج81/ص207تحف العقول ص117)

 نظر دهید »

نماز

11 آذر 1396 توسط آذر مير حسني

پیامبر(ص):هنگامی که انسان برای نمازمی ایستداگرهمه توجه اش وقلبش به سوی خدا باشددرحالی نمازش تمام می شودکه مثل روزی است که پاک به دنیاامده است.(بحارالانوار ج/84ص382)

 نظر دهید »

سخنی ازمعصوم(ع)

22 آبان 1396 توسط آذر مير حسني

امام صادق(ع):سحرخیزی و کم خوابی است که دل رانورانی میکندوطبع انسان راجلامی دهد وروح راپاکیزه می کند.

 نظر دهید »

سخن معصوم(ع)

22 آبان 1396 توسط آذر مير حسني

امام صادق(ع):گناهی که دعا را رد وهواراتیره می کند 

ناسپاسی درحق پدرومادر است.

 نظر دهید »

سخنی از القائم آل محمد

09 آبان 1396 توسط آذر مير حسني

هیچ چیز مثل نمازبینی شیطان رابه خاک نمی مالد واو راخوارنمیکند پس نماز بخوان و بینی شیطان رابه خاک بمال.بحارالانوار

 نظر دهید »
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

حسین ارام جانم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس